اختلال شخصیت وسواسی جبری
همه ما هر از گاهی دارای افکار برجای مانده از گذشته در ذهنمان هستیم. این افکار، حتی با وجود عدم تمایل خود ما، به طور مرتب به ذهن ما میآیند و طبیعت تکرار شونده آنها تا حدّی موجبات ناراحتی ما را فراهم میسازد. گاهی متوجه میشویم که یک خط از یک ترانه به طور مداوم به ذهن ما میآید، گرچه خود ما نمیخواهیم. همچنین برخی از ما گاهی مجبور به انجام یک کار به شیوهای میشویم که خودمان میدانیم غیرمنطقی و احمقانه است. به اینها نشخوار ذهنی و عمل وسواسی گفته میشود. البته به دلیل آن که این مشکلات معمولاً زودگذر هستند به عنوان مشکلات آسیبشناسانه تلقی نمیگردند.
نوع حاد این مشکلات که برخی از افراد گرفتار آن هستند اختلال وسواسی-جبری نام دارد. افراد مبتلا به این اختلال روانی به راحتی نمیتوانند از شرّ افکار و اعمال مربوط خلاصی یابند و این اختلال به صورت گرفتاری و ناراحتی بزرگی برای آنها در میآید. برای مثال، در یک نفر ممکن است این حس به وجود آید که دستانش کثیف است و به طور مکرّر به شستشوی دستانش بپردازد. او همچنین ممکن است فکر کند که اگر دستانش را نشوید میکروبها به هنگام غذا خوردن وارد بدنش خواهند شد. و یا در فرد دیگری ممکن است به طور ناگهانی ترس از بیماری هاری به وجود آید. حتی دیدن سایه سگ هم برای او کافی است که زنجیرهای از افکار ناخوشایند در ارتباط با هاری و پیامدهای وحشتناک آن را به ذهنش آورد. وقتی با او صحبت میشود او میپذیرد که ترسش غیرمنطقی است و هیچگونه پایه علمی ندارد. او حتی ممکن است مطالب علمی متعدد و گوناگونی درباره این اختلال روانی بخواند و همه چیز را درباره آن دریابد.
علایم
1- اشتغال ذهنی با جزئیات ، اصول ، فهرستها ، ترتیب ، سازمان یا برنامه ، به گونهای که نکته اساسی فعالیت گم میشود.
2- کمال طلبی به حدی که در تکمیل امور تداخل نماید (مثلا بدلیل اینکه معیارهای بسیار محدود او قابل وصول نیست قادر به تکمیل طرح نمیباشد.).
3- علاقهمندی مفرط به کار و کارایی به بهای کنار گذاشتن فعالیتهای تفریحی و رفت و آمد با دوستان (بدون ضرورت اقتصادی واضح).
4- در مورد اخلاقی و رعایت ارزشها بیش از حد جدی و وظیفه شناس ، دقیق و انعطاف ناپذیر است (بدون رابطه با همانندسازی فرهنگی یا مذهبی).
5- از دور انداختن اشیا فرسوده و بیارزش ، حتی اگر فاقد ارزش بوده باشند، ناتوان است.
6- تردید در تفویض امور یا همکاری با دیگران ، مگر اینکه آنان تسلیم مطلق روش او در انجام امور باشند.
7- ناخن خشکی در خرج پول برای خود یا دیگران ، پول از نظر آنان چیزی است که باید برای بحرانهای آینده پس انداز شود.
8- انعطاف ناپذیری و عدم انعطاف
ويژگي هاي تشخيص
این نوع اختلال شخصیت توسط یک الگوی فراگیر از افکار و رفتار تحریف شده شناسایی میگردد. حدس زده میشود که یک درصد بالغین به اختلال شخصیت وسواسی دچار باشند. افرادی که به این نوع اختلال شخصیت گرفتار هستند در معرض خطر بیشتری نسبت به اختلالات اضطرابی و بیماریهای مربوط به استرس قرار دارند.ویژگی اصلی این اختلال اشتغال ذهنی به نظم،کمال گرایی وکنترل ذهنی ومیان فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری،گشاده رویی و کارآیی است.
ويژگيهاي و اختلالهاي همراه
هرگاه قواعد و روشهاي مرسوم تنوانند كاري از پيش ببرند، تصميمگيري به يك فرايند وقتگير و اغلب پرزحمت تبديل ميشود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي جبري ممكن است براي تصميمگيري درباره اينكه كدام تكليف در اولويت است يا بهترين روش انجام يك تكليف خاص كدام است، مشكل داشته باشند، به طوري كه ممكن است آن كار هرگز آغاز نشود. آنها در موقعيتهايي كه نميتوانند شرايط جسماني يا بين فردي را كنترل كنند، ممكن است دچار آشفتگي يا خشم شوند، اگرچه اين خشم معمولا به طور مستقيم ابراز نميشود. براي مثال، زماني كه ارائه خدمات در يك رستوران خوب نباشد، چنين فردي ممكن است خشمگين شود ولي به جاي شكايت به مديريت رستوران، با اين فكر دست و پنجه نرم كند كه چقدر بايد انعام بدهد.
افراد مبتلا به اين اختلال معمولا عاطفه خود را به شكل بازداري شده يا رسمي ابراز ميكنند و ممكن است در كنار افرادي كه از لحاظ هيجاني پراحساس هستند بسيار ناراحت باشند. روابط روزانهي آنها ماهيت رسمي و جدي دارد و ممكن است در موقعيتهايي كه ديگران ميخندند و شاد هستند احساس ناراحتي و عذاب نمايند. آنها زماني صحبت ميكنند كه اطمينان يابد هرآنچه كه ميگويند كامل است. اين افراد ممكن است نسبت به منطقي و عقلاني بودن اشتغال فكر داشته باشند و رفتاري عاطفي ديگران را تحمل نكنند. آنها اغلب در بيان احساسهاي پرمهر خود مشكل دارند و به ندرت به تمجيدها و ستايشها توجه ميكنند.
در افراد دچار اختلال هاي اضطرابي، از جمله اختلال اضطراب فراگير، اختلال وسوار فكري عملي، هراس اجتماعي، و هراسهاي مشخص، احتمال وجود يك اختلال شخصيت كه با ملاكهاي اختلال شخصيت وسواسي جبري مطابقت دارد، افزايش مييابد. حتي اگر چنين موضوعي صادف باشد، به نظر ميرسد كه بيشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس فكري عملي،داراي الگويي از رفتار باشد كه با ملاكهاي اختلال شخصيت وسواسي جبري مطابقت ندارد. و ممكن است اين ويژگيها در افرادي كه در معرض خطر سكته قلبي هستند نيز ظاهر شوند. ممكن است بين اختلال شخصيت وسواسي جبري، اختلالهاي خلقي و خوردن رابطه وجود داشته باشد.
تشخيص افتراقي
به رغم شباهت اسمي،اختلال وسواس فكر عملي معمولا به دليل وجود وسواسهاي فكري و عملي واقعي، به سادلي از اختلال شخصيت وسواسي جبري متمايز ميشود. تشخصي اختلال وسواس فكري عملي را بايد به ويژه هنگامي در نظر گرفت كه رفتار جمعاوري و احتكار شديد باشد. هنگامي كه ملاكهاي هر دو اختلال مطابقت كنند، بايد هر دو تشخيص را ثبت كرد.
افراد مبتلا به اختلال شخصيت خودشيفته نيز ممكن است به الزام خود براي كمالگرايي معترف و معتقد باشند كه ديگران نميتوانند به خوبي آنها عمل كنند، ولي اين افراد بيشتر اعتقاد دارند كه آنها به كمال رسيدهاند، در حالي كه افراد مبتلا به اختلال شخصيت خودشيفته يا ضد اجتماعي، سخاوتمند نيستند ولي به خودشان بد نميگذرانند، درحالي كه افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي جبري در خرج كردن براي خود و ديگران به خصت رفتار ميكند. اختلال شخصيت اسكزوئيد و اختلا شخصيت وسواسي جبري، هر دو ممكن است با تشريفاتي بودن و كناره گيري اجتماعي مشخص شوند. در اختلال شخصيت وسواسي جبري، اين امر به دليل نارضايتي از هيجانها و درگيري شديد در كارها ناشي ميشود، درحالي كه در اختلال شخصيت اسكيزوئيد، ظرفيت بنيادي براي صميميت وجود ندارد.
درمان :
روان درمانی عموماً برای درمان اختلال شخصیت وسواسی توصیه میشود.گاهی از دارو درمانی نیز به همراه روان درمانی برای کمک به کاهش عوارض و مشارکت کامل بیمار درامر درمان، استفاده میشود. درمانهای شناختی و رفتاری معمولاً بسیار اثربخش هستند و به فرد امکان میدهند که روشهای فکری، رفتارهای سالمتر و مهارتهای تطبیقی تازهای را در خود رشد دهد.
:: موضوعات مرتبط:
اختلال شخصيت وسواسي - اجباری ,
,
:: برچسبها:
اختلال شخصیت وسواسی جبری ,
:: بازدید از این مطلب : 1306
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3